نتایج جستجو برای عبارت :

تو همانی که شروعم کردی

من همانم که در شب
روحت را در خواب به تمامی بازمی‌ستانم
تا به آن آرامش دهم
و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی‌انگیزانم
و تا مرگت که به سویم بازگردی
به این کار ادامه می‌دهم. 
(انعام۶۰)

+چه خبره عامووو؟5 نفر خاموش؟
آدم میترسه:/
توی اخرین روزهای سال۹۷ و دهه ی دوم زندگیم بعد از ۸۰۰کیلومتر راه اتفاقی برام افتاد که الان میشه گفت جز اندوخته های ذهنیم و خودم تقریبا هیچ چیز دیگه ای ندارم ... ۹۸ برای من از صفر شروع کردنه .. صفره صفر... ناراحت نیستم اصلا ..پذیرفتمش ..شاید این بار بهتر بود شروعم ...با اینکه از هیچ کدوم از کارای گذشتم پشیمون نبودم و نیستم ... ولی شاید این شروع بهتر باشه ... سال نو مبارک ... شروع تازه ای داشته باشین .. پست های بهتری خواهم نوشت .. 
زنده کنی جان من جان چو تَفتان من♪ ♥‿♥ ♪روح دهی مرده ام مُرده ی گریان من♪ ♥‿♥ ♪ای همه ی جان من رونق دُکان من♪ ♥‿♥ ♪کِی بُگشایی دَری بر در زندان من♪ ♥‿♥ ♪اشک امانم برید بغض گلویم درید♪ ♥‿♥ ♪کاش فراوان شوی بر شب باران من♪ ♥‿♥ ♪رَیح شما را فقط خود بدهی رایحه ها♪ ♥‿♥ ♪هیچ شبم بی تو نیست رایح و ریحان من♪ ♥‿♥ ♪هر چه که دارم ز تو کاش ز خود داشتم♪ ♥‿♥ ♪پیش تو قربان کنم شاهد قربان من♪ ♥‿♥ ♪هر چه سیه در من است شر شیطان کَشاند♪ ♥‿
باید اعتراف کنم خواستم بشینم تو عید ٩٨ مثه بچه آدم درسامو بخونم
 
 
 
ولى تا امروز دریغا از یه نوک سوزن مطالعه.نع مسافرت رفتیم نع مهمون آنچنانى داشتیم
ولى حقیقتش دست و دلم به کار نمیره یکى دو بار سعى کردم ولى نشد یعنى نشد که بشه
یه احساس غریبى بهم میگه شبِ امتحانى شدم رفت.شاید انگیزه نیست!!! ولى نه من یه مدتِ شروعم طوفانى
بوده بعد گند زدم حداقل تو این چند ماهه اخیر  کاملاً دگرگون شدم  آخه کى اینطوره؟!
شانس ماس ها!!خدایا،همه تغییر خوب میکنن. ا
خب ما فعلا ابزرور هستیم و اجازه مهر کردن پرونده بدون اجازه سال بالاهامون نداریم...تو دوتا چیز من خیلی شانس اوردم یکی اینکه با اورژانس شروع کردم...یکی اینکه بهترین رزیدنت سال بالا افتاده با من ...کم کم دارم دارم یاد میگیرم چجوری شرح حال بگیرم چجوری نت بذارم چجوری مریص ها رو منیج کنم و غیره
رروزای اول یه مریض داشتم ازمردم شهر طرح یه اقای 22 ساله که با کمک لوله نفس میکشید وفلج بود و از 11 سال پیش بدون هیچ علت مشخصی تشنج غیر قابل کنترلش شروع شده بود...ب
یادته تازه از آلمان اومده بودم؟ یادته یه ۱۰۰ دلاری گذاشتم روی میز و گفتم پول خوشبختی میاره؟ یادته گفتم به خاطر تو برگشتم؟ یادته بارون میومد و چتر نداشتیم و گفتی من که موهام چتری عه فکر خودت باش؟ یادته قرار بیست و چهارمون کافه باکارا بود؟ باکارا یا باراکا؟ کازابلانکا رو یادته با هم دیدیم؟ یادته مقاله دادیم واسه کنفرانس سیستم های تهویه مطبوع؟ یادته گفتم ادبیات‌ رو ۷۵ زدم، شیمی رو ۴۵؟ یادته داشتی فرایند شیر اختناق رو توضیح می دادی و من گفتم م
خب ما فعلا ابزرور هستیم و اجازه مهر کردن پرونده بدون اجازه سال بالاهامون نداریم...تو دوتا چیز من خیلی شانس اوردم یکی اینکه با اورژانس شروع کردم...یکی اینکه بهترین رزیدنت سال بالا افتاده با من ...کم کم دارم دارم یاد میگیرم چجوری شرح حال بگیرم چجوری نت بذارم چجوری مریص ها رو منیج کنم و غیره
رروزای اول یه مریض داشتم ازمردم شهر طرح یه اقای 22 ساله که با کمک لوله نفس میکشید وفلج بود و از 11 سال پیش بدون هیچ علت مشخصی تشنج غیر قابل کنترلش شروع شده بود...ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها